هذیان نوشته های یک روح سرگردان فراموشکار. که مورد تجاوز قرار گرفته است. دقیقا سه ماهه که با وبلاگم قهر کردم. سه ماهه با اینترنت قهر کردم. الانم آشتی ای در کارنیست. من را روی HOLD میگذاری و من. و درونم مملو از صفر و یک می شود. و قلبم با سیم لختی که از فرسنگ ها دور به من وصل میکنی می زند.

خسته باشم من اگر از مقنعه. ميکنم با روسري آن را عوض. توي مترو پيش چشم حاضران. تند و فرز و يکوري آن را عوض. ميکنم با بربري آن را عوض. تکه فرشي کهنه زير ميز بود. کردهام با پادري آن را عوض. هرکه از يارش ملالت ميکشد. ميکند با ديگري آن را عوض. هماتاقي بود با همکار خود. کرده با همبستري آن را عوض. اعتقادش گرچه محکم بود و سخت. کرده با ناباوري آن را عوض. دستبند نقرهام را قرض کرد. کرده با ناشيگري آن را عوض. شعرهاي سرسري آن را عوض. توافق کردي و کردي خرابم.

نوشته شده در پنجشنبه 16 بهمن1393ساعت توسط مصطفي دهقان. نوشته شده در سه شنبه 23 دی1393ساعت توسط مصطفي دهقان. نوشته شده در یکشنبه 19 مرداد1393ساعت توسط مصطفي دهقان. نوشته شده در پنجشنبه 2 مرداد1393ساعت توسط مصطفي دهقان. نوشته شده در شنبه 24 خرداد1393ساعت توسط مصطفي دهقان. نوشته شده در دوشنبه 22 اردیبهشت1393ساعت توسط مصطفي دهقان. نوشته شده در چهارشنبه 3 اردیبهشت1393ساعت توسط مصطفي دهقان.

و متهم همیشه شاکی این دیار. دوستای ورودی 90 طراحی صنعتی دانشگاه هنر. گرد و خاک این شهر. دلم تنها میتونه به سالن های تئاترش گرم باشه و بس.

Ta tout dans les poches ta belle mère est une porsche. Ta routine se compare a une porcherie. Démontage de ptite minette de cochonnerie. Ton sport favori le tennis pour les racketteur. Tu baigne dans la sueur. 3 heure du mat appel de phare dehors.